خدیجه گرشاسبی
استان بوشهر
خیّر
خانم گرشاسبی ممنون از شما که دعوت ما را پذیرفتید. لطفاً خودتان را بیشتر برای ما معرفی کنید.
من خدیجه گرشاسبی متولد دوم اردیبهشت 1348 فرزند عباس و متولد شهر بوشهر هستم. تولدم مصادف با تولد حضرت خدیجه(س) است و این به عقیدهام سعادت بزرگی بود که نصیبم شده است. اتفاق مهم دیگر درباره تولدم این است که ایام تولدم با ماه مبارک رمضان همزمان بود. از برکات همین ماه و همزمانی با میلاد خجسته همسر پیامبر اکرم و به دنیا آمدن در خانوادهای معتقد بود که سعادت دینداری نصیبم شده است. من در خانوادهای بسیار متدیّن بزرگ شدم و علاقه شدیدی به ورود به حوزه علمیه داشتم تا اینکه در سن 14 سالگی یعنی سال 1366 به آرزوی دیرینه خود رسیدم و وارد حوزه شدم. پس از ازدواج هم راهی اصفهان شدم. بعد از برگشت به بوشهر به عنوان مبلغ در خدمت حوزه علمیه بودم و به عنوان مشاور مذهبی خدمت کردم.
لطفاً بفرمائید چگونه وارد کارهای خیّری شدید.
من بعد از شش فرزند که همگی در بدو تولد فوت کردند، به دنیا آمدم. به خاطر فوت شش فرزند قبل، مادرم نذر کرد که اگر سالم به دنیا بیایم، تا قبل از سن تکلیف هر سال در ایام عزاداری سیدالشهداء پای برهنه به عزاداران حسینی در تعزیه شربت بدهم. من هم از دو سالگی تا نه سالگی در این ایام مشک شربت به دوش میکشیدم و به عزاداران خدمت میکردم. گمان میکنم اگر امروز به توفیقاتی رسیدهام همه اثر توفیق خدمت به اهل بیت و محبّان آن بزرگواران بوده است.
بعد ازدواج از بوشهر رفتم و وقتی به بوشهر بازگشتم، فعالیت در حوزه علمیه بوشهر را آغاز کردم. همواره سعی کردم در حد توان با کمکهای مادی و معنوی نیازی از نیازهای مردم را برطرف کنم. به خاطر دارم یک بار برای رفع نیاز فرد نیازمندی که به من مراجعه کرده بود، با اجازه همسرم تمام النگوهایم را فروختم و هزینه عمل جراحی آن شخص را دادم. یک بار هم هزینه رهن خانه فردی را تهیه کردم که نداشتن سقفی برای زندگی در حال از بین بردن و فروپاشی زندگیاش بود. اینکه میدانم زندگی آن فرد سامان گرفت و حالا دو فرزند دارد، حال خوشی به من میدهد. این را باور کنید که کار خیر اگرچه پاداش بزرگی در آخرت دارد بلکه در این دنیا نیز لذتی نصیب انسان میکند که قابل وصف نیست.
شما به خاطراتی از دوران قبل انقلاب اشاره کردید. دورانی که به نظر میرسد، حاکمیت با رفتارهای دینی موافق نبود. در آن شرایط رشد کردن زیر سایه دین بسیار سختتر بود. چه چیزی سبب شد که شما در این راه ماندگار شوید.
بله همینگونه است. نظام شاهنشاهی همواره تلاش میکرد تا نمادها و رفتارهای دینی را کمرنگ کند اما اعتقادات مذهبی و علاقه به اسلام و تشیع اتفاقی نبود که ناگهان وارد زندگی مردم ایران شده باشد. به عقیده بنده، اگر تداوم رفتارهای اسلامی در وجود فرزندان آن دوران دیده میشد به خاطر تاثیرات تربیت خانوادگی بود نه تعاملات اجتماعی. یادم میآید، روزی در زمان شاه، برای مراسم تولد فرح پهلوی در مدرسهمان رقص و پایکوبی بود و من بخاطر امتناع از بیرون آوردن روسری از سرم و نرفتن به مجلس جشن تنبیه شدم. یک ساعت تمام توسط مسئولان مدرسه کتک خوردم و تنبیه شدم. به خاطر سن کمم بیهوش شدم ولی در همان حال و احوال خوشحال بودم که به آن مجلس نرفتم.
خانم گرشاسبی میتوانید کمی درباره سایر کارهای خیر خود برای ما صحبت کنید؟ یقیناً شنیدن شیوههای کمک به دیگران میتواند راهگشای افراد دیگری باشد که تصمیم دارند وارد این حوزه خیّری شوند.
در راستای رهنمودهای مقام معظم رهبری، اقدام به تاسیس مدرسه قرآنی کردم و به همین وسیله برای برخی طلاب اشتغالزایی شده است. از آغاز کار مجمع خیّرین حوزه علمیه استان عضو شدم و ماهیانه مبالغی را به حساب مجمع واریز میکنم. ضمن اینکه واسطه معرفی برخی خیّرین به مجمع شدهام. از هر راهی میتوان به حوزه کمک کرد امام مساله مهم تاثیرات این کارها بر روی زندگی فرد است. اثرات این کارها در زندگی من کاملاً نمایان است. داشتن دو پسر مومن و متعهد به شئونات اسلامی و همچنین همسری مومن از اثرات این کارهاست. فرزندان من تا به امروز کوچکترین رفتار نامناسبی با من نداشتهاند. یکی از پسرانم خادم اهل بیت و قاری قرآن است و نماز جماعت هیچکدام ترک نمیشود و این همه به برکت خدمت در خانه اهل بیت حوزه علمیه است.
ممنون از شما امیدوارم هر روز اثرات بیشتری از خدمت به طلاب علوم دنی شامل حال شما شود.
من هم از شما ممنونم و امیدوارم برقرار باشید. التماس دعا.